۱۳۸۹ تیر ۳۰, چهارشنبه

هراس

تمناي دستهاي من بود

يا وسوسه ي آغوش تو

حرکت انگشتان من بر لمس تنِ تو بود

يا گرماگرم لَخت لَخت تن هايمان

هراس من باري از

يادآوري خاموشي چشمانت است

غروب مرگبارِ ستاره ای سپيد

در کهکشان تاريک وجودم

۱ نظر:

  1. بین رنگایی که ذهن و روحم میتونه هضم کنه رنگ جدایی از تو ،توش نیست ....

    پاسخحذف